مقاله درباره تحليل هاي علمي توليد گندم در ايران و جهان
چکیده: تا کنون کتابها، مقالات ، طرح های تحقیقاتی و سایر منابع علمی در باب تولید گندم در ایران و مزیت نسبی تولید این محصول در ایران همچنین، در مورد اینکه آیا مساله خود کفایی در تولید گندم در ایران اساسا لزومی دارد یا نه ، بحث های فراوانی کرده اند و هر یک فراخور نوع کار نتایجی نیز گرفته اند. برخی نتیجه گرفته اند که ما باید در تولید گندم خود کفا شویم برخی نیز نتیجه گرفته اند که اساسا نیازی به مطرح شدن بحث خود کفایی نیست و ایران در تولید گندم مزیت نسبی ندارد!اگرچه هر یک از کارهای انجام شده در این زمینه قابل احترام هستند اما به نظر می رسد علت تفاوت در نتیجه گیری منابع علمی فوق الذکر این باشد که فرضیات و حیطه کاری که برای هر تحقیق در نظر گرفته شده است متفاوت بوده است. برخی از دیدگاه اقتصاد خرد به قضیه نگاه کرده اند ، برخی از دیدگاه اقتصاد کلان به قضیه نگاه کرده اند. برخی از دیدگاه اقتصاد جهانی و آزادسازی تجارت مساله را مورد بررسی قرار داده اند و برخی دیگر از دیدگاه سیاسی به قضیه نگاه کرده اند و برخی نیز از دیدگاه های فرهنگی و حتی مذهبی. اقتصاد خرد دستور به توقف تولید گندم می دهد اما اقتصاد کلان دستور به تداوم تولید می دهد. آزادسازی تجاری دستور به توقف تولید و اقتصاد سیاسی دستور به ادامه تولید. اهل سیاست خواستار تولید هستند اما برخی از اقتصاددانان مخالف و برخی دیگر موافق هستند. در این بین بنا به قدرت اجرایی داشتن هر یک از افکار فوق مساله خود کفایی گندم کم رنگ یا پر رنگ شده است اما به هر حال در نهایت تفکر غالب همان ادامه تولید و رسیدن به خودکفایی بوده است تا اینکه بالاخره پس از ۴۰ سال ما به آ؛نچه می خواستیم رسیدیم و در سال زراعی ۱۳۸۳-۱۳۸۲ موفق به خودکفایی در تولید گندم شدیم. اما از آنجایی که مساله تولید گندم فراتر از بحث خود کفایی است و ایران سالیان سال باید بر اساس آن، تصمیم به تولید یا عدم تولید بگیرد، نیاز است که مساله تولید گندم در ایران با نگرشی همه جانبه ( اقتصادی ، سیاسی، فرهنگی ، اجتماعی ، مذهبی و ..) بررسی شود تا در نهایت بتوانیم به نتایجی جامع ، خالی از ایراد و قانع کننده در این مورد برسیم و بر اساس آن تصمیمی درست اتخاذ نماییم.